رسیدن به نتیجه

سلام
به نظر شما برای این که کسب و کارتون به نتیجه برسه چقدر باید تلاش کنید؟ یا اگه دقیق تر سوال کنم چه مدت طول می کشه تا کسب و کارتون رونق بگیره؟
خب سوال به صورت کلی مطرح شده و نمیشه پاسخ یکسانی بهش داد. اما منظورم اینه که اگه یه کاری رو شروع کردیم ، یا یه برنامه ی توسعه برای خودمون در نظر گرفتیم بعد از چند ماه یا چند سال باید انتظار موفقیت رو داشته باشیم؟
اگه تو اون بازه ی زمانی که در نظر گرفتیم به نتیجه نرسیدیم باید چه کار کنیم؟
آیا باید کار رو رها کنیم و بریم سراغ یه برنامه دیگه ؟
آیا باید همه چیز رو از اول شروع کنیم؟
هم بله هم خیر !!
(این فقط یک نظر شخصی هست)
متاسفانه ما عادت کردیم ( یا بهتره بگم عادت داده شدیم ) که دنبال کارهای زود بازده باشیم ! عنوان ” زود باز ده ” براتون آشنا نیست ؟
همه دنبال این هستن که یه کاری رو شروع کنن و هر چه سریعتر به نتیجه برسونن و به جمع افراد موفق که البته بهتره بگم جمع افراد پولدار ( نه حتی ثروتمند) وارد بشن غافل از این که موفقیت حتی تو کشور ما هم با همه ی شرایطش ، قاعده و قانون داره.
نمونه اش همین افرادی که رفتن وارد بورس شدن. تو چند ماه اخیر همشون سر کیف بودن و هر جا می رسیدن از سودهایی که کرده بودن تعریف می کردن. وقتی ازشون سوال می کردی که ” چطور میشه وقتی اغلب کارخونه ها و شرکت های ایرانی دارن ضرر میدن بازده بورس این قدر بالا باشه ، خیلی دوست نداشتن به این موضوع فکر کنن. نتیجه رو هم که همه می دونید . یه جمله ای رو دیدم که یه بزرگواری درباره بورس گفته خیلی به دلم نشست : در بازار بورس پول از جیب سهامدار عجول می ره به جیب سهامدار صبور.

خب حالا ما رو چه به بورس؟ ما که اهل این کارا نیستیم این مطالب به چه درد ما می خوره؟
مساله بازار بورس نیست ، مساله ولع ما برای رسیدن به نتیجه بدون طی کردن مراحل رشد و بدون تحمل سختی هاست. انگار یه مسابقه سراسری مثل کنکور در حال برگزاری هست که اگه یه خورده دیرتر به مقصد برسی یه نفر دیگه به قله رسیده و سهم تو رو برداشته. بابا بی خیال ،
چرا به جای این که بگردیم ببینیم نقطه قوت ما کجاست و تو چه زمینه ای می تونیم بهتر از بقیه خدمت کنیم همه اش دنبال این هستیم که ببنیم کی داره کجا سود می کنه تا ما هم بریم و از رو دست اون کپی کنیم بدون توجه به اینکه ما فرد متفاوتی هستیم.
هر کسی که بتونه نقاط قوت خودش رو پیدا کنه و بره به سمت استفاده از اون می تونه موفق بشه به شرط این که حاضر باشه بهای موفق شدن رو هم بپردازه.
خب حالا برنامه شما چیه؟ می دونید نقاط قوت شما کجاست؟
به نظرتون اگه ” مایکل فلپس ” به جای شنا یه رشته ی دیگه رو انتخاب می کرد یا مثلا ” یوسین بولت ” به جای مسابقه دو می رفت کشتی ، باز می تونست موفق بشه ؟ من که فکر نمی کنم.
یه موضوع دیگه وجود داره که به نظر من باعث عقب افتادن یا کندی پیشرفت خیلی ها شده و اون موضوع توجه به برطرف کردن نقاط ضعف به جای تقویت نقاط قوت هست.
ان شاء الله تو یه نوشته ی دیگه به این موضوع می پردازم.
موفق باشید.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *