10 نکته اول

– نیروهای انسانی ربات نیستند با آن‌ها مثل ماشین‌آلات رفتار نکنید‌.

متأسفانه بعضی از کارفرمایان فکر می‌کنند همان‌گونه که با ماشین‌آلات رفتار می‌کنند می‌توانند با نیروی انسانی نیز چنین رفتاری کنند. دستگاه‌ها روح ندارند و متوجه طرز برخورد شما نمی‌شوند. این‌که وقتی از کنار یک دستگاه عبور می‌کنید اخم کنید یا لبخند بزنید برای آن فرقی نمی‌کند اما این امر در مورد کارکنان متفاوت است.

 

۲- تعهد نیروهای انسانی به خانواده‌ی خود نشانه‌ی خوبی است.

اگر کسی به خانواده‌ی خود تعهد نداشته باشد به شرکت شما هم تعهد نخواهد داشت؛ یعنی وقتی می‌بینید فردی برای خانواده‌ی خود ارزش قائل می‌شود و برای انجام امور شخصی وقت می‌گذارد، شما نباید ناراحت شوید. بله اگر شخصی باشد که به‌طور مرتب اتفاقات پیش‌بینی‌نشده برایش روی می‌دهد یا هر روز یک مشکل برایش به وجود می‌آید و این کار در روند کاری وی خلل ایجاد می‌کند، شما باید اعتراض کنید و از وی بخواهید رویه‌اش را عوض کند؛ اما اینکه توقع داشته باشید کارکنانتان هیچ روزی را جهت امور شخصی و خانوادگی اختصاص ندهند، پذیرفتنی نیست.

 

۳- نیازهای مالی کارکنان خود را تأمین کنید تا به فکر تأمین آن از راه دیگری نباشند.

به‌طورکلی وقتی یک نفر در شرکتی کار می‌کند باید برای حل مشکلاتش از همان‌جا به او کمک شود.

این کار به افزایش وفاداری فرد به محل کارش کمک می‌کند و مفهوم خانواده بودن را افزایش می‌دهد. اگر این اتفاق روی ندهد و شرکت، باوجود توانایی حل مشکل از انجام آن امتناع کند، آن فرد مجبور می‌شود به گزینه‌های دیگر فکر کند.

این گزینه‌ها می‌تواند شامل اشتغال به کار دوم یا همچنین تغییر شرکت باشد.

۴- طوری رفتار کنید که وقتی کارکنانتان مشکل داشتند اولین نفری که به فکرشان برسد شما باشید.

اهمیت این موضوع در این است که نشان می‌دهد شما چقدر توانسته‌اید اعتماد کارکنان را به خود جلب کنید. در زندگی شخصی نیز به این شکل است که شما هنگامی‌که برایتان مشکلی ایجاد می‌شود، ابتدا با نزدیک‌ترین افراد خودتان در میان می‌گذارید و سپس به افراد دیگر مراجعه می‌کنید.

پس اگر شما آخرین نفر از لیست کارکنان برای حل مشکلشان هستید اصلاً نباید خوشحال شوید. اهمیت مشکلات ایجادشده برای شما نیز برای آن فرد همان‌قدر خواهد بود.

 

۵- اینکه یک سیستم کامل و بدون اشکال درست کنید امکان ندارد.

باید ابتدا یک سیستم درست کنید و سپس به فکر بهبود آن و برطرف کردن نقاط ضعف آن باشید. بعضی از مدیران بسیار ایدئال‌گرا هستند؛ یعنی به دنبال سیستمی هستند که اصلاً خطا نداشته باشد. بله ژاپنی‌ها روشی دارند به نام «پوکا یوکه» که در آن فرایندها را خطاناپذیر می‌کنند. شما باید ابتدا یک سیستم ایجاد کنید یعنی یک روش مدون برای اجرای امور که مهم‌ترین ویژگی آن تکرارپذیر بودن آن باشد. وقتی روشی ایجاد کردید که از صفرتا صد آن تکرار شد، آنگاه می‌توانید برای بهبودش اقدام کنید. فراموش نکنید با دستور دادن، سیستم ایجاد نمی‌شود؛ باید دانش داشت و باحوصله و شناخت کلیه‌ی فرایندهای سازمانی آن را ایجاد کرد.

 

۶- همواره شرایط آن‌گونه که ما انتظار داریم پیش نمی‌رود. پس باید آمادگی روبرو شدن با موارد پیش‌بینی‌نشده را داشته باشید.

فرض کنیم شما سیستمی درست کرده‌اید که تکرارپذیر بوده و به‌درستی کار می‌کند یعنی اگر ورودی این سیستم درست باشد، پردازش آن نیز درست بوده و نتیجه‌ی مطلوب نیز خواهد داشت.

آیا همه‌ی شرایط در اختیار شما خواهد بود؟ قطعاً خیر. در جهانی که ما زندگی می‌کنیم و به‌ویژه در کشور ما، تغییراتِ بدون برنامه‌ریزی‌شده فراوان بوده و هر آن امکان تغییر پارامترهای مؤثر در کسب‌وکار ما وجود دارد. خبر خوب این است که این شرایط معمولاً برای همه‌ی کسب‌وکارها به‌طور یکسان اتفاق می‌افتد و رقبای شما نیز در همین شرایط قرار دارند؛ پس باید همیشه آمادگی واکنش سریع و صحیح به این رویدادها را در خودتان تقویت کنید.

 

۷- وجود عوامل پیش‌بینی‌نشده در کار اجتناب‌ناپذیر است.

(اینکه همان نکته‌ی قبلی هست!) درست است؛ اما اینجا می‌خواهم روی نکته‌ی دیگری تأکید کنم. شما به‌عنوان مدیر باید آمادگی ذهنی در برابر این واقعیت را در خود ایجاد کنید. هرگز به دنبال یک محیط ایستا نباشید. ایستایی کسب‌وکارها بعد از عصر کشاورزی به تاریخ پیوست. پس شما هم باید برای رویارو شدن با این محیط خودتان را آماده کنید. باید مفاهیم مربوط به دنیای جدید را آموزش ببینید. ناگزیر هستید که مهارت‌هایتان را بروز کنید. از دنیای دیجیتال به فراخور دوری و نزدیکی کسب‌وکارتان با آن اطلاعات کسب کنید.

 

۸- برای آموزش کارکنانتان ‌همیشه وقت ایجاد کنید.

آموزش درست، نقش بسیار بزرگی در پیشرفت یک شرکت ایفا می‌کند. امروزه دیگر داشتن نگاه سرمایه‌گذاری به آموزش از بدیهیات کسب‌وکار به شمار می‌آید؛ اما متأسفانه کارفرمایانی هستند که هنوز ضرورت آموزش نیروی انسانی را درک نکرده‌اند. هنوز برخی از مدیران فکر می‌کنند آموزش اتلاف وقت بوده و در برابر پیشنهاد‌های آموزشی به‌شدت مقاومت می‌کنند؛ نه خودشان حاضر می‌شوند در کلاسی شرکت کنند و نه به کارکنان واحدشان این اجازه را می‌دهند. اگر هم آموزشی تأیید گردد به بدترین شکل آن برگزار می‌شود که نهایت آن آموزش اجباری کارکنان است که آن‌هم به نتیجه‌ی مطلوب نخواهد رسید.

 

۹-کارکنانتان را در جمع سرزنش نکنید.

اصولاً سرزنش کردن دیگران در جمع کار درستی نیست، فرقی هم نمی‌کند طرف مقابل چه کسی باشد؛ همسر، فرزندان، شاگردان یا همکاران و … .

در محیط کار به علت روابط شغلی اهمیت این کار بیشتر است. یک مدیر باید بتواند به اثربخشی تک‌تک رفتارش بیندیشد. اگر فردی را در بین هم‌قطارانش سرزنش کنید و او شرمنده شود، مطمئن باشید نه‌تنها عملکردش بهبود نمی‌یابد بلکه در درازمدت کارایی‌اش نسبت به قبل کمتر نیز خواهد شد. پس بهترین کار این است که اگر خواستید کسی را بازخواست کنید این کار را در خلوت انجام دهید. چه‌بسا ممکن است پاسخی دریافت کنید که خودتان انتظار نداشته باشید و اگر این عمل در حضور سایر افراد دیگر باشد کنترل آن برایتان دشوار می‌شود.

 

۱۰- هرگز داد نزنید. اگر فکر می‌کنید هرچقدر صدایتان را بلندتر کنید تأثیر آن نیز بیشتر می‌شود سخت در اشتباهید.

ضرب‌المثلی است که می‌گوید: «هرچقدر تو بیشتر فریاد می‌کشی من کمتر می‌شنوم.»

اگر از داد زدن به‌عنوان اهرم قدرت و نشان‌دهنده‌ی بالا بودنتان در سلسله‌مراتب سازمانی استفاده می‌کنید، هم‌زمان دارید این پیام را نیز منتقل می‌کنید که دستتان خالی است و چیز زیادی در چنته ندارید. یک مدیر لایق که با شایستگی به مقامی رسیده باشد، نیازی ندارد که صدایش را بلند کند و برای پیشبرد اهدافش از این ابزار سود ببرد. شما باید با استفاده از هنر متقاعدسازی تلاش کنید همکارانتان را با خود همراه کنید و اگر موضوعی باعث ناراحتی و عصبانیت شما شد آن را به‌صورت منطقی به دیگران اعلام کنید. می‌توانید از توصیه‌های «مدیر یک‌دقیقه‌ای» در این زمینه بهره ببرید.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *