معرفی کتاب گفتگو با میلیونر ها

امروز داشتم تو قفسه کتابخانه نگاه می کردم و می خواستم یک کتاب برای مطالعه انتخاب کنم، چشمم خورد به یه مجموعه کتاب به نام « گفت و گو با میلیونرها » ؛ یه مجموعه ۱۰ جلدی یک نفر به نام مایک لیتمن با یه سری از افراد معروف و موفق مصاحبه کرده و در قالب کتاب چاپ کرده. مدت زیادی بود این مجموعه را خریده بودم اما فرصت نمی شد نگاهشون کنم. زیر عنوان کتاب اینه : میلیونرها برای پولدار شدن چه کاری می کنند که شما هیچ وقت در مدرسه یاد نگرفته اید! این قسمت گفتگو با مایکل گربر و دالف دی روس بود.
کتاب به دو بخش مجزا تقسیم شده :
بخش اول مصاحبه با مایکل گربر نویسنده کتاب افسانه کارآفرینی و چند کتاب دیگر. مایک لیتمن ازش می پرسه که داستان افسانه کارآفرینی چیه برامون توضیح بده. وقتی مایکل شروع میکنه توضیح دادن مطالبی عنوان میکنه که من تا حالا تو هیچ کتابی ندیده بودم برام خیلی جالب بود حرف‌هایی که می‌زد کاملا برعکس مطالبی بود که تو کتاب های مربوط به کسب و کار خونده بودم. ‌در کتاب های کسب و کار کنونی معمولاً به نیروی انسانی اهمیت زیادی داده میشه و به صحبت درباره سرمایه های انسانی به عنوان عوامل محرک سازمان زیاد پرداخته میشه، اما این جا موضوع دیگری مطرح بود. ‌به صاحبان کسب و کار توصیه اکید میکرد که به جای اینکه خودشون توی کسب و کار فعالیت کنند روی کسب و کارشان کار کنند ، یعنی چی؟ (اون قسمت نیروی انسانی را داشته باشید تا به وقتش توضیح بدم.)
اغلب کارآفرین ها یعنی اونایی که میان یک کسب و کار راه میندازند خودشون هم توی شرکتشون سخت کار می کنند، از نظر گربر این کار کاملا اشتباهه. اونا به جای اینکه توی مجموعه خودشون مشغول به کار باشند و کارهای زیادی را انجام بدهند و وظایف مختلفی را به عهده بگیرند بهتره که کسب و کارشان را به عنوان یک محصول دیده و همه تلاش و توانشان را بگذارند تا یک سیستم ایجاد کنند، سیستمی که بتونه بدون حضور اونا کار کنه. مهمترین ویژگی این سیستم از نظر مایکل اینه که بتونه توسط آدم های عادی و معمولی به بهترین شکل عمل کند.
یعنی سیستم به قدری قوی باشه که هر کسی وارد این سیستم شد بتونه کارش را به شکل عالی انجام بده. اینجا برمی گردد به این بحث منابع انسانی ؛ نظریه عمومی اینکه شما برای اینکه بتونید کارتون رو با کیفیت بالا انجام بدید باید برید نیروی انسانی با کیفیت و فوق‌العاده رو پیدا کنید و اونا هم بتونن کارشون رو خوب انجام بدن یعنی محصول خوب خروجی در اختیار داشتن پرسنل خوب‌هست، محصول عالی نتیجه کار کردن کارکنان عالی و گربر میگه شما سیستمتون باید طوری طراحی بشه که آدم‌های معمولی با این سیستم بتونن نتیجه عالی بدن بیرون .مثالی که میزنه مجموعه رستوران‌های مک دونالد هست که تو سراسر دنیا به یک شکل عمل میکنه . اونایی که این کسب و کارها را اداره می کنند افراد معمولی هستند با توجه به سیستمی که براشون طراحی شده و کارشون رو به بهترین شکل ممکن انجام می دهند. یکی از ایرادهایی که نویسنده به کارآفرین ها میگیره اینکه این کارآفرین ها اغلب تکنسین‌ها یا مهندسانی هستند که یک کسب و کار ایجاد کردند و تو مجموعه شون کارهایی که بلد هستند رو خودشان انجام می دهند و متاسفانه میرن به سمتی که کارهایی که بلد نیستن رو هم خودشون انجام میدن .اونقدر انجام می‌دهند و انقدر کار می‌کنند که از زندگی خودشون غافل میشن.
به عقیده نویسنده این یک کار صد درصد غلط هست. کسب و کار نباید همه زندگی کارآفرین بشه بلکه باید بخشی از زندگی اون بشه . در جای دیگر اشاره میکنه که قبل از اینکه بخواهید کسب و کار راه بیندازید اول باید ببینید چی میخواید از زندگی .هدفتون از زندگی چیه و آیا این کسب و کاری که می‌خواهید راه بیندازید شما را به این هدفتون میرسونه؟
خلاصه من یکی که بسیار مشتاق شدم کتاب « کارآفرین افسانه‌ای» را مطالعه کنم. به شما هم پیشنهاد می کنم اگر می‌خواهید کسب و کار را بندازید حتماً کتابهای نویسنده را مطالعه کنید.
بخش دوم کتاب هم اختصاص داره به مصاحبه با یکی از بزرگان مشاوره املاک و مستغلات آمریکا؛ « دالف دی روس» که انشاالله تو یه فرصت دیگه در مورد اون گفتگو هم توضیحاتی رو خدمتتون ارائه می دهم .
امیدوارم این مطالب براتون مفید بوده باشه.
موفق باشید دوستان عزیز