میانبر موفقیت

میانبر موفقیت

به این جمله دقت کنید :«هیچ آسانسوری به سوی موفقیت وجود ندارد، باید از پلکان استفاده کنید.» این جمله منسوب به زیگ زیگلار هست. خوب نظرتون در مورد این جمله چیه؟ باهاش موافق هستید؟
شما از کدوم دسته هستید؟ از اون دسته آدمایی که میخواهند یک شبه به موفقیت برسند یا اونهایی که حاضرند بهاشو بپردازند و گام به گام به پیش بروند؟ طرفدار خرگوش هستید یا لاک پشت؟ به نظرتون چی باعث میشه که ما به دنبال موفقیت یک شبه باشیم؟ چرا دوست داریم لقمه های بزرگ برداریم؟ این عطش رسیدن به موفقیت از کجا ناشی شده؟ بله درسته، اینو درک می کنم که شرایط اقتصادی جامعه ما خوب نیست، اما فکر می کنید اگر شرایط مناسب بود رفتار افراد فرق میکرد؟
به نظر من بیشتر آدمها تو این دام می‌افتند که خودشون رو توی یک مسابقه تصور می کنند. احساس می‌کنند رقبا از آنها جلوتر هستند و به جای اینکه برای رسیدن به آنها تلاش کنند دنبال راه میانبر می گردند.

یک چیز دیگه ای هم که باعث تصور اشتباه ما میشه دیدن ظاهر بیرونی افراد موفق هست، یعنی اغلب ما تلاشی که برای رسیدن به موفقیت صورت گرفته را نمی بینیم و فقط نتیجه نهایی را می بینیم و معمولاً به خودمان زحمت نمی‌دهیم که برویم تحقیق کنیم ببینیم این شخص از این شرکت، این سازمان، چه مسیری را پیموده تا به این نقطه برسد.
آیا موفقیتش حاصل تلاش و کوشش بوده؟
آیا از جایی حمایت شده؟ آیا رانت داشته؟
چقدر شانس در موفقیتش دخیل بوده؟
آیا دانش و آگاهی لازم برای کسب و کارش را داشته؟
طرز تفکر چطوری بوده؟
آیا ذهنیت یک برنده را داشته یا با ذهنیت یک بازنده به این نقطه رسیده؟
و سوالات بسیاری از این دست که می شود برای ساعت ها ادامه داد.
نه، من فکر نمی کنم اغلب ما حال و حوصله پرس و جو کردن و تحقیق در این زمینه را داشته باشیم .به جایش چکار می کنیم؟
اول شروع میکنیم به غر زدن ، از زمین و زمان شکایت می‌کنیم. سعی میکنیم عدم‌ موفقیت خودمان را به گردن عوامل بیرونی بیندازیم و نقش خودمان را در این موضوع کم می‌کنیم. و در نتیجه نمی توانیم بپذیریم موفقیت بقیه حاصل تلاش و کوشش آنهاست. چون اگه این کارو بکنیم باید ما هم همان مسیر را برویم. میگیم اونا شانس داشتند، پارتی داشته‌اند، پول داشتند و چیزهایی که ما نداریم. حالا چیکار باید بکنیم، دست آورد اونها رو ما هم می‌خواهیم، نتیجه ای که اونها به دست آوردن رو دوست داریم ما هم داشته باشیم ، پس دنبال راه میان بر می گردیم. شاید راه میانبر واقعا وجود داشته باشه اما بعید میدونم بشه باهاش به نتیجه پایدار رسید. باور کنید هیچ راه مستقیمی برای رسیدن به هدف وجود ندارد.دبرای اینکه به نتیجه مطلوب برسید باید دست به اقدام بزنید. باید برنامه ریزی کنید و تلاش کنید در کارتون مداومت بخرج بدید. سعی کنید از کمک افراد دیگه بهره مند بشید. هر روز و هر روز و هر روز با مطالعه کردن دانش و آگاهی تون رو بالاتر ببرید. ذهنتان را پالایش کنید، از افکار منفی به دور باشید.( منظورم اینه که وقتی یک فکر منفی به ذهنتان خطور کرد آگاهانه سعی کنید که آن را کنار بزنید). سعی کنید در جاده موفقیت یک همراه برای خودتان دست و پا کنید. داشتن همراه موفقیت برای طی کردن مسیر بسیار بسیار اهمیت دارد.
پارتنر خوب برای خودتون انتخاب کنید. اشکالی نداره اگه شکست خوردید. برای اشتباهات تون خودتون رو سرزنش نکنید .سعی کنید از آنها درس بگیرید تا تکرارشون نکنید. مطمئن باشید اونایی که موفق شدند هم روزی شکست خورده‌اند و بارها و بارها شکست خورده‌اند اما کوتاه نیامدند، دوباره بلند شدند و ادامه دادند.
شاید مدتی استراحت کرده باشند زخم هاشونو ترمیم کرده باشند اما دوباره بلند شدن و ادامه دادن و ادامه دادن و ادامه دادند تا در نهایت همای سعادت رو سرشون نشسته و به چیزی که میخواستن رسیدن.

چند روز پیش یک کتاب میخوندم درباره یکی از بزرگان مشاوره املاک، نوشته بود کار مشاور املاک کار خیلی سوددهی هست اما یک قاعده و قانونی توش وجود دارد برای خودش یک قانون داشت ؛ قانون صد ده سه یک.
میگفت اگه میخوای یه ملک رو بخری باید بری بگردی صد تا ملک رو ببینی بررسی بکنی و از بین ۱۰۰ تا ملک ده تا رو انتخاب کنی. وقتی شما صد تا ملک رو ببینی ارزیابی کنی، از کیفیت اون سر در میاری ، متوجه گرونی و ارزونی ملک میشی و تو اون منطقه به یک کارشناس تبدیل میشی. در مرحله بعد از بین ده تا ملک باید سه تا رو انتخاب کنی و در نهایت یکیش رو بخری. به نظر ساده میاد اما نوشته بود اغلب مردم ۱۵ الی ۱۶ تا خونه را می بینند یا در نهایت ۲۰ تا را می‌بینند و رها می‌کنند و هر تصمیمی می‌خواهند بگیرند تو همون مرحله اتخاذ می‌کنند و اغلب می‌بینند که نه اونجوری که دنبالش بودن رو نتوانستن به دست بیارن. پس فرقی نمیکنه چه کاری میخوای انجام بدی، باید تو اون کار استقامت داشته باشی، نباید کنار بکشی ، باید آنقدر ادامه بدی تا موفق بشی.
تو قسمت های قبلی هم گفتم تو این مسیر از کمک مشاور، منتور، کوچ، استاد، و مربی کمک بگیرید.
تنها طی کردن مسیر سخته، نه اینکه شدنی نباشه، هست اما سخته.
دیگه انتخاب با خودتون

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *